متن اهنگ امپراطور از مهراب

ترانه و شعر آهنگ امپراطور مهراب تق تق تق درود بر امپراطور اجازه ي ورود ميدهيد خوب موقعي رسيدي بيا تو نميخواهم مزاحم خلوتتان شوم امپراطور اين روزگار شاه و فقير نميشناسه رفيق اما بيا تو بشين باهات حرف دارم بيا امپراطور گستاخي نباشد وسايلتان را جمع ميكنيد راهي سفري هستيد آره راهي يه سفر دور و درازم عه آخه هيچي نگو فقط بعد رفتنم اين نامه رو براي مردمانم بخون متاسفم اما مراقب خودت باش رفيق خدانگهدار مردم به گوش باشيد نامه اي از امپراطور برايتان آورده ام سكوت كنيد مردم امروز از اين ديار سفر ميكنم و غير از ياران وفادار خود با خود هيچ نميبرم بعد از من مراقب دلهاي مردمانم باشيد كه هيچ گاه نشكند به آنان بگوييد و گوشزد كنيد كه يكديگر را دوست بدارند و به هم عشق بورزند حرمت هم پياله گي يكديگر را نگه دارند و پيمان برادري خود را هيچ گاه نشكنند به مردمانم بگو از سه چيز بترسند آهي كه از دل بلند شود , اشكي از چشمان يتيم جاري شود , و قلبي كه از سر تهمت بشكند باشد تا پايه هاي اين امپراطوري را روزي استوار ببينيم سلام هوادار اين روزا هوامو داري گريه تو بند نياوردم اشكمو در بياري من سينه مو پاره نكردم واست كه بري رو شونه ي دشمنه من سر بذاري حرمتا رو نشكن باشه ميرم به جونت ولي بعد من كي مرگ مهراب ميخونه كي مثله من تو شباي حال خرابيت تا خود صبح به عشق تو بيدار مي مونه من زندگيمو باختم هنجرمو باختم با عربده هام واسه شما خاطره ميساختم هزار و يه شب نخوابيدم وقتي ديدم بيداري يك دو سه هوادار صدامو داري هواتو داره حتي از راه دور اين صداي خود خوده امپراطوره هيشكي وارث تخت من نبود من فكر ميكردم كه با سادگي نقابمو هديه كردم بي اراده ميشكنه اما سرش نميشه خم وارث اين صداي خسته غمش نميشه كم از نقاب ميزنه تا دله شما خوش شه تو چه ميدوني چه آرزوها تو خودش كشته مرهم درداي شما و عاشقاي سينه چاك شايد مصلحت خداست كه منو بدين به خاك سلسله ي موي دوست حلقه ي دام بلا من هواتونو دارم آدماي بي حواس اصلا حلالتون باشه ميرم پايين گوشتامو بسوزونين استخونامو بردارين من تو شريان اين صداي خسته ي بي جونم من يه عمر شما رو يه خانواده ميدونم پشتمو خالي كردين حداقل خاكيم نكنين خدا پشته حق نشسته شاكيم نكنين منو قضاوت نكنين من از اين قصه ها دورم درسته ميرم اما هميشه امپراطورم تكست آهنگ امپراطور مهراب شنونده هاي اين صداي خسته تو شب الو صدا مياد حرف بزن بگوشم گاهي اوقات حقيقت سخته شرمنده كه سه سال نخواستم با تو رو به روشم آره تو حق داشتي حقيقتو بدوني هميشه هواتو از دور داشتم پنهوني يه چيزي ميگم و ميرم تو خودت قضاوت كن مثله من ميتوني سه سال زندوني بموني سلام تعصبي كه رو صدام كم شدي سلام غيرتي كه با دله من بد شدي سلام رفيقه نيمه راهي كه ديدي وسط راه خسته شدم از كنارم رد شدي صداي منم واسه دله شما دلتنگه فداي سر تعصبت اين روزا كم رنگه تو برو خسته نشي اما به گوش شهر برسون امپراطور داره تنهايي ميجنگه آره ميرمو ميجنگم با تمومه دشمنا به گوشتون ميرسه يه روز مهرابو كشتنا ميميرم اما سرم خم نميشه يه لشگر حريفه دله خستم نميشه از صدام معلومه كه اهل خوشحالي نيستم من دست راست خدام مثله بقيه نيستم من نقابه ملتم از نژاد اين دردام تو هنجرم بغضيه كه بوي اشك ميده حرفام عرضم به .. بگم از چشاي غمگين كه قلمم با هق هقه سردم ميجنگيد اين حرفا رو بشنوين از اين هنجره ي پاره هنوز تو سينم يه قلبي هست كه هواتو داره به ملكم سلام منو برسونين خودش ميدونه چي ميشه ته اين نبرد خونين ديگه اين امپراطور با هيشكي نداره كاري سلام هوادار هنوزم صدامو داري