متن اهنگ ديوونه بازي از مهراب و رضا گردشي

♪♫♪ ببين من قيد ننه بابامم زدم تو كه ديگه جاي خود داري هر چي شكستي هر چي بردي هر چي زدي حلالت فقط اشكاي امشبمو حلالت نميكنم امشب بد پاچوندي منو انقدر عصبي ام كه نميتونم اروم بشينم امشب ياد روزايي ميوفتم كه تا ابد يادم نميره ميري برو فقط اينو يادت باشه بعد تو مهراب ميميره ميري برو فقط حلالم كن شايد هيچوقت ديگه نبينيم همو امشب انقد مستمو پاچيدم كه ندارم كنترل صداي خستمو حاج علي ، برو بريم مادرم زمين خورد قلب من تير كشيد داد ميزد ميگفت يكي بگيره مهرابو عكستو زدم به در و ديوار شكست بابام اومد جلو تا بگيره دستامو بعد تو كارم شده تو اين خونه خود زني و فرياد بعد تو يه ديوونه تو خونه آواز گريه سر داد بعد تو هر جايي كه ميرفتم يادت منو شكنجه ميداد بعد تو ديوارم بعد تو آوارم بعد تو هر شب كنار عكسات بيدارم بعد تو سيگارم بعد تو بيزارم بعد تو هنوز ميگم خيلي دوست دارم بعد تو هر شب با يادت خرابم بعد تو رو هيچ كسي غيرت ندارم بعد تو با هر كسي ميپرم ولي هيچكدومشونو دوستش ندارم خنده هاشو عشقه گريه هاشو عشقه قهراش قشنگ بود دروغاشو عشقه اخماشو عشقه چشماشو عشقه رفتنش قشنگ بود رفتنشو عشقه از وقتي يكي رفت شهر پر غم شد نيستي ببيني ميگن زانوي مهراب خم شد يادگارياي تو هنوزم عزيزه تو خونه خاطراتت توي مغزم خون ريزي ميكنه تنهايي يعني قلب درد داري و هيشكي نميدونه هنوزم دوست دارم با همين قلب درد ديونه دردونه ي قلبم رو زخم من مرهم چه زجري دادي تو به اين عاشق بي خونه شده وقتي كه ميبينيش بند بياد زبونت نتوني حتي يه بار بگي دوست دارم بعد اون روز انقد عقده اي بشي كه هر كسو ميبيني بگي دوست دارم كار از اين حرفا گذشته تو ديگه بر نميگردي از همون لحظه بُريدي كه خداخافظي كردي تو بگو با چه اُميدي چشم به راه تو بمونم وقتي كه از توي چشمات ته قصه رو ميخوندم.. ♪♫♪ اي كاش همه چي مثل قديما بود اي كاش يكي از ما نميشد نابود يكي از ما فكر لباس عروسيش اون يكي توي پاركاي شهر خواب بود تو همون كوچه اي كه قدم زديم با هم امشب رگامو ميبرم جلو عكس هاي تو بغزمو ميشكنم خون گريه ميكنم همه قرصا رو ميخورم اين سري بد آوردم خيلي دير اومدم اومدم پس بگيرم تو رو از اين زمونه اومدم كه مال خودم شي نيومدي يادت بمونه نشد بهت نرسيدم اما هميشه عاشق ميمونم خستم از حرفاي تكراري ميگي خدا نخواست اينم ميدونم تو شهر خودم منو آواره كردي چقدر بايد بخونم تا يه روزي برگردي ببخشيد اگه هيچ وقت نشناختي منو ببخشيد اگه هميشه داغونم ميكردي بغض يعني بعد از چند سال جدايي بدوني هنوزم جاتو نميگيره كسي بغض يعني هر وقت حالشو ميپرسي بهش بگي دوست دارم فقط بگه مرسي بغض يعني الكل و اين سيگار تا خود صبح بيدار هي ميزنم پرسه بغض يعني يه رواني ِ بيمار يه عاشق كه از هيچي نميترسه بغض يعني اين صداي خسته اين چشاي بسته عاشقي كه مسته بغض يعني بعد چند سال جدايي ميبيني حلقت توي دسته توي نامه وقت رفتن از جدايي نوشته بودي واسه اين قلب ِ شكستم تو مثل فرشته بودي تو ميگفتي عاشقيمون تا قيامت يادت نميره حالا اين چشاي خيسم راه اوني كه ميره كار از اين حرفا گذشته تو ديگه بر نميگردي از همون لحظه بُريدي كه خداخافظي كردي تو بگو با چه اُميدي چشم به راه تو بمونم وقتي كه از توي چشمات ته قصه رو ميخوندم