ترانه و شعر آهنگ نشد مهراب و معراج
بار آخر كه ديدمت گفتم رگامو ميبرم نشد ازت خداحافظي كنم
خون ميره از تنم زنده نمي مونم چه توقعي داري از اين دستاي بي جونم
با دستاي مادرم بسته ميشه چشمم خداحافظ اون دنيا ميينمت عشقم
گلايه اي نيستا تقدير من اينه كه مادرم روي سنگ قبرم بشينه
حلالم كن مادر دنبال من نگرد اين تيغ لعنتي آبرو داري نكرد
ميدونم شايد دلت تنگ شه يه روز بازم سر خاكم بشيني لالايي بگي واسم
اينجا پاييز نميشه برگا نميريزه خيابوناش هيچكدوم عابر نداره
مامان به جرم خودكشي جهنمي شدم اصلا نترسيا به خدا آتيش نداره
خداحافظ اون دنيا ميبينمت عشقم
اين شباي لعنتي انتظار دوري بود زير پا ميذارم اين زندگيمو كه زوري بود
رسم بي وفاييه راهي نمونده بود اين تنه داغونمو به آتيش كشونده بود
بيخيال غصه ها بيخيال خاطرات هميشه يه روزي هست هيچكسي نمونه پات
شايد از دنيا فقط مردنش سهمِ منه يكي با مردنش اينجا دل به دريا ميزنه
دوباره قصه ي عشق يكي بود يكي نبود انگاري قلبِ شكستم سهم اين دنيا نبود
دلگيرم از آدما گريه هاي بي امون به همين دردا قسم دنيا مال ما نبود
مرگ اين آرزوهام زير پامو خالي كرد مادرم دنيا اينه روزگار رحمي نكرد
ديدي جز نامردي هيچي تو دنيا نيست مادرم ديدي كه حتي سايه مم پشتم نيست
تكست آهنگ نشد مهراب و معراج
يادته گفتي مرد نيستي اگه رگاتو نزني نتونستم ببينمت اين دمِ رفتني
مادر حلالم كن امشب ميبرنم رو دست بهت گفته بودم عروست شير پاك نخوردست
اين تن بميره مامان مشكي نپوشيا در خونه واسم نزني پارچه هاي سياه
مشتاتو نكوبي رو اين خاك لعنتي بعد رفتم واسه هميشه راحتي
آبرو داري كن نگن دلت خونه اين صداي چيه داره قرآن ميخونه
وصيتم اينه كه وقتي زير خاكم مادرم واسم لالايي بخونه
اينجا معراجتو از رو زخماش ميشناسن مامان خدا رو ديدم بدجوري گريه ميكرد واسم
خدا تعريف كرد داستان عاشقِ خون دلو مامان فرشته ها بدجوري زانو زدن جلوم
نميرم از اين دنيا دنيا واسم تنگ شد دل به هركي دادم به ما رسيد دل سنگ شد
خستم از اين دنيا هيچكسي نيست پشتم روزي صدبار عشقو تو خودم ميكشتم
غربت بارونو گريه هاي نيمه شب زير خاك ميخوابم تا واسط غريبه شم
گريه واسه مرد نباشي كجا برم آخرين دعامو كردم لحظه هات بدونِ غم
**
- پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۹۷ ۰۵:۱۲ ۱۱۳ بازديد
- ۰ نظر