متن آهنگ نقاب مهراب
از جايي كه بدنيا اومدم شروع شد
نه پدر نه مادر هيشكي
هميشه حس ميكردم اضافي ام
نه علاقه نه محبت هيچي
هميشه همه چي فقط واسه من بد بود
حس ميكردم با همه فرق دارم
ميگفتم بزرگ ميشم درست ميشه بي توجه
به فكرايي كه ميكردن دربارم
انقدر پريدن بهم كه منم عصبي شم
دست درازي شد جزء رفتارم
دلسوزي هامم زدم پا اين كه عصبيه
گفتم برم دست از سرشون بردارم
گفتم شايد من نباشم بهتر شه
بذار اين وسط من يكي فدا بشم
اصلا كمبود نيس همه چي خوب خوبه
محبت مادري رو نگو كه خرابشم
هميشه تو عكساي خانوادگي
يه نفر بود كه هيچ وقت نميگفت سيب
يا وقتايي كه چشاش خيس ميشد
هيشكي دليلشو نميپرسيد
گفتم خب زمان ما اينجوري بود ولش كن
اصلا مهم ني گذشتمو كيا فنا كردن
از اونجا رابطهمو با همه قطع كردم
خودمو يهويي از همه جدا كردم
اصن تشويق چي فقط نااميدي
ميگفتم من كه تا تهش ميرم
رفيق من با بعضي چيزا آشنا نيستم
مثلا عاطفه، محبت نشنيدم
زدم تو دل خيابون شدم خيابوني
نگاه ها عوض شد روم گفتم ميگذره
پيش خودم ميگفتم موفق ميشم
برميگردم يه روزي بالاخره
بد عادتم من به شونه كردن موهاي تو
بدعادتم من به خوابيدن روي پاي تو
بد عادتم من به بوسيدن روي ماه تو
بد عادتم بدجوري بدعادتم …
همينجوري گذشت زندگيم توي خونه
حس ميكردم اعصابم دس خوردس
صبح تا شب توي خونه شب تا صبح
همه ميگفتن اين پسر افسردس
دلو زدم دريا يهو زدم بيرون
بعد چند ساعت تا چشم وا كردم
با اينكه با جنس مخالف آبم تو يه جوب نميرفت
ليليمو پيدا كرد …
نشد برم جلو آخه خجالتي بود !
اون پسري كه همه شكسته بودن
با خودم كلنجار رفتم برم نرم رفتم
ولي از اونجا رفته بودن
از همه پرس و جو ميكردم نديدينش ؟
نميدوستن كه قلبمو جا گذاشتم
بالاخره پيداش شد منم حرفامو زدم
گفت نه رو دلم پا گذاشت رفت
ميگفت دنياي ما دوتا متفاوته
خب هركي يه نظري داره توي رابطه
برگشتم همه چيمو ساختم اما نبودش
ديدم همه چي توي شهر امروز ساكته
يه آشوبي توي دلم افتاد كه نگو
ديدم اون صحنه ايه كه تو خواب ديدمه
يهو زنگ خورد گوشيم باهام قرار گذاشت
گفت آقاشونم رفتم ديدم رفيقمه
بد عادتم من به شونه كردن موهاي تو
بدعادتم من به خوابيدن روي پاي تو
بد عادتم من به بوسيدن روي ماه تو
بد عادتم بدجوري بدعادتم …
—
- پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۹۷ ۰۳:۰۳ ۱۷۱ بازديد
- ۰ نظر